خیارات و انواع آن در قانون مدنی

خیارات چیست؟

واژه خیارات از مصدر اختیار و به معنی اختیار داشتن است. در اصطلاح حقوقی، خیارات تحت شرایط خاصی به طرفین اختیار فسخ معامله را می دهند.

یکی از ویژگی های معاملات اعم از بیع، صلح و غیره لازم بودن آنها است. لازم بودن معاملات به این معنا است که طرفین عقد نمی توانند هر زمان که خواستند معامله را فسخ کنند، از این رو قانونگذار خیارات را به عنوان راه حلی برای فسخ معاملات لازم در نظر گرفته است.

 

خیارات مختص عقد بیع

این خیارات فقط در عقد بیع کاربرد داشته و در عقود دیگر مورد استفاده قرار نمی گیرند.

خیار مجلس

خیار مجلس از خیارات مخصوص بیع بوده و به طرفین معامله چه خریدار چه فروشنده این امکان را می دهد که در جلسه انجام معامله تا زمانی که از هم جدا نشده اند، عقد بیع را فسخ کنند.

خیار تاخیر ثمن

اگر معامله بیعی بین طرفین انجام شده باشد اما فروشنده مال را به مشتری تحویل نداده و خریدار نیز ثمن معامله را پرداخت نکرده باشد. قانونگذار به فروشنده این اختیار را می دهد که در صورت وجود این شرایط 3 روز پس از انجام معامله، عقد را با استفاده از خیار تاخیر ثمن فسخ کند. همانطور که ملاحظه شد این خیار فقط مختص عقد بیع بوده و تنها از طرف فروشنده قابل اعمال است. زمان اعمال این خیار از 3 روز پس از انجام معامله آغاز می شود.

خیار حیوان

خیار حیوان همانطور که از نام آن مشخص است مخصوص معامله حیوان بوده و تنها مشتری می تواند از این خیار استفاده کرده و عقد را به واسطه آن فسخ کند. از لحظه وقوع عقد بیع تا 3 روز پس از آن مشتری حق فسخ معامله را خواهد داشت ولی پس از این مدت خیار حیوان او فسخ می شود.

 

سایر انواع خیارات

خیاراتی که در بالا توضیح داده شد فقط مخصوص عقد بیع بوده و در سایر عقود کاربردی ندارند اما سایر خیارات، هم در عقد بیع  و هم در سایر عقود مورد استفاده قرار می گیرند که آنها را در ذیل بررسی می کنیم.

 خیار شرط

گاهی در عقود، شرطی به نفع یکی از طرفین عقد درج می شود. وجود این شرط به کسی که شرط به نفع او ایجاد شده است این امکان را می دهد که در صورت انجام نشدن شرط بتواند عقد را فسخ کند. مثلا در ضمن عقد فروش خانه شرط شود که خریدار باید ظرف یکماه از زمان وقوع عقد اتومبیل فروشنده را تعمیر کند. اگر خریدار در طول یکماه اتومبیل را تعمیر نکرد فروشنده می تواند آن را فسخ کند.

نکته ای که در مورد خیار شرط اهمیت دارد این است که باید برای انجام آن مدت مشخص شود. در صورتی که برای شرط ضمن عقد مدت مشخص نشود، هم شرط و هم عقد باطل می باشند.

خیار رویت و تخلف از وصف

گاهی ممکن است شخص، مالی را بر اساس تعریف و وصفی که از آن می شنود معامله کند اما پس از انجام معامله، زمانی که مال را تحویل می گیرد متوجه می شود مال با اوصاف گفته شده در زمان معامله همخوانی ندارد. این شخص با استفاده از خیار تخلف از وصف می تواند معامله را فسخ کند.

خیار رویت نیز از نظر شرایط به خیار تخلف از وصف بسیار شباهت دارد. این خیار زمانی کاربرد دارد که شخصی مالی را که در گذشته دیده است بر اساس دیده قبلی خود معامله می کند اما پس از انجام معامله متوجه می شود که مال تغییر کرده و وصف سابق را از دست داده است، در این زمان شخصی که در معامله دچار ضرر شده است چه خریدار باشد چه فروشنده می تواند معامله را فسخ کند.

مثال این موضوع زمانی است که شخص فروشنده زمین باغی را که در گذشته سرسبزی و آبادانی نداشته است را با تصور گذشته می فروشد و بعد از معامله متوجه می شود که باغ در این چند سال سر سبز و آباد شده است. همچنین ممکن است خریدار در گذشته باغی را در حالیکه سرسبز و آباد بوده مشاهده کرده باشد و بر اساس رویت سابق اقدام به خرید باغ کند و بعد از معامله متوجه خشک شدن و از بین رفتن درختان باغ شده باشد.

خیار غبن

واژه غبن به معنی نیرنگ و فریب می باشد. اگر در یک معامله، ارزش ثمن و مبیع یکسان نباشد غبن اتفاق افتاده و شخص مغبون چه فروشنده باشد چه خریدار می تواند معامله را با استناد به خیار غبن فسخ کند. برای مثال ممکن است خانه ای که ارزش آن صد میلیون تومان است به مبلغ صد و پنجاه میلیون تومان معامله شود، در این شرایط خریدار می تواند معامله را فسخ کند. اما اگر در معامله ای، خانه ای با ارزش واقعی صد و پنجاه میلیون تومان، صد میلیون تومان معامله شود، اینجا فروشنده مغبون شده و می تواند معامله را فسخ نماید.

نکته ای که درباره استفاده از خیار غبن اهمیت دارد این است که غبن باید فاحش باشد تا مغبون بتواند با استناد به آن قرارداد را فسخ کند. غبنی فاحش است که در نظر عرف قابل بخشش و مسامحه نباشد.

خیار عیب

خیار عیب زمانی مورد استناد قرار می گیرد که شخصی کالایی را خریداری کرده و بعد از آن متوجه وجود عیبی در کالا شود. در این زمان خریدار دو راه دارد یا کالا را پس داده و معامله را فسخ کند یا کالا را نگه داشته و از فروشنده مبلغی را به عنوان ما به التفاوت کالا سالم و معیوب دریافت کند.

اگر فروشنده در زمان فروش، خریدار را نسبت به وجود عیب در کالا آگاه کند و خریدار با علم به معیوب بودن کالا اقدام به خرید آن کند دیگر نمی تواند با استناد به خیار عیب معامله را فسخ کند.

خیار تدلیس

واژه تدلیس به معنا فریب است. گاهی یکی از طرفین معامله، دیگری را فریب می دهد و با این فریب موجب انعقاد معامله می شود. ممکن است فروشنده با پوشاندن عیب کالا خریدار را فریب دهد، ممکن هم است که با مبالغه ویژگی را به کالا نسبت دهد که در واقع کالا فاقد آن است. تدلیس به هر صورت که اتفاق افتد به شخص فریب خورده امکان فسخ می دهد.

خیار تبعض صفقه

خیار تبعض صفقه زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که مورد معامله متعدد باشد. برای مثال ممکن است یک نفر ضمن معامله ای 10 عدد شوفاژ خریدار کند یا ضمن یک معامله، خانه و اتومبیل شخصی را خریداری نماید. حال اگر 2 عدد شوفاژ معیوب باشد یا اتومبیل اوصاف گفته شده در هنگام معامله را نداشته باشد، خریدار می تواند با استفاده از خیار تبعض صفقه مورد معامله معیوب را پس داده و مقداری از ثمن را پس بگیرد.

 

اسقاط کافه خیارات یعنی چه؟

اسقاط کافه خیارات به معنی از بین بردن کامل اختیار فسخ معامله است. به عبارت دیگر اگر ضمن معامله ای اسقاط کافه خیارات شرط شود طرفین، دیگر نمی توانند با استناد به خیارات گفته شده در بالا معامله را فسخ کنند.

این موضوع یک استثنا دارد آن هم، خیار غبن فاحش است. در واقع اگر طرفین تمام خیارات را اسقاط کنند ولی غبن فاحشی وجود داشته باشد، باز هم معامله قابل فسخ است. قانون گذار برای جلوگیری از ضرر طرفین معامله این استثنا را پیش بینی کرده است. با این وجود، گاهی طرفین خیار غبن فاحش را نیز ضمن معامله اسقاط می کنند در این صورت دیگر امکان فسخ وجود ندارد.

 

خیارات فوری

خیارات به دو دسته خیارات فوری و مدت دار تقسیم می شوند. خیارات فوری باید به محض اطلاع اعمال شوند و در صورتی که اعمال نشوند دیگر نمی توان با استناد به آنها قرارداد را فسخ کرد.

خیارات فوری عبارت اند از خیار غبن، رویت، عیب و تدلیس.


 

نظر بدهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد